مذاکره با طالبان در ادامه مقابله با چین
نوذر شفیعی علت دیدار اخیر وزیر امور خارجه آمریکا با طالبان در دوحه، خسته شدن آمریکا از مداخله نظامی در کشورهای دیگر و البته خارج کردن طالبان از دست چین است. طالبان از پاکستان و پاکستان از چین حرف شنوی دارد. ایالت متحده اما میخواهد از طریق سهیم کردن طالبان در قدرت دولتی افغانستان و […]
نوذر شفیعی
علت دیدار اخیر وزیر امور خارجه آمریکا با طالبان در دوحه، خسته شدن آمریکا از مداخله نظامی در کشورهای دیگر و البته خارج کردن طالبان از دست چین است. طالبان از پاکستان و پاکستان از چین حرف شنوی دارد. ایالت متحده اما میخواهد از طریق سهیم کردن طالبان در قدرت دولتی افغانستان و ایجاد درگیری بین داعش و چین، طالبان را از دست چین خارج کند.
شاید یکی از موارد مشترک بین سیاست جو بایدن و دونالد ترامپ، مذاکره با طالبان باشد. جمهوری خواهان ودمکراتها میخواهند مذاکره با طالبان را پیش ببرند و از این طریق نیروهای نظامی آمریکایی را از افغانستان خارج کنند. این سیاست مشترک در عین حال تفاوتهای جزئی دارد. مثلا جو بایدن بیشتر به فدرالیسم افغانستان فکر میکند ولی دونالد ترامپ چنین چیزی را در دستور کار خود نداشته است. همچنین به نظر میرسد که دونالد ترامپ بیشتر از جو بایدن به مذاکره با طالبان اهتمام میورزد چرا که میخواهد تعداد نیروهای نظامی آمریکایی در افغانستان را به حداقل برساند این در حالی است که جو بایدن اعتقاد دارد که بنا به مسئولیت آمریکا در افغانستان تعداد مشخصی از نیروها باید در این منطقه فعالیت کنند. بایدن فکر میکند که نیروهای آمریکایی باید به اندازهای باشد که کارکرد آموزشی برای نیرویهای افغانستانی را به عهده بگیرد. بایدن و ترامپ فکر میکنند که آمریکا باید رهبری جهان را به عهده داشته باشد و این رهبری اقتضاء میکند که آمریکا با بسیاری از بحرانها مواجه شود نه اینکه آنها را رها کند. شعار بایدن «بازگشت آمریکا» بود. یعنی بازگرداندن آمریکا به اعتبار سابق و از طریق قبول مسئولیتهای بین المللی. شعار ترامپ اما «اول آمریکا» است. نگرش ترامپ رهبری جهان از طریق رعایت قواعد بین المللی و دموکراتیکنیست. روز شنبه، اول آذر (۲۱ دسامبر) وزیر خارجه آمریکا در دوحه قطر با هیات نمایندگان طالبان دیدار و گفتگو کرد و از رهبران گروه اسلامی طالبان خواست که هرچه زودتر با دولت افغانستان بر سر یک آتش بس دائم و کاهش خشونت ها به توافق برسد.
این تحرکات ایالت متحده نشان میدهد که که آمریکا به طور کلی از مداخلات نظامی خسته شده است چرا که این مداخلات،هزینههای انسانی و مالی زیادی را به دوش این کشور گذاشته است. بنابراین چه دموکراتها چه جمهوری خواهان تمایلی به مداخله نظامی ندارند. این تحرکات در سالهای قبل به قیمت از دست رفتن جان سربازان آمریکایی و هزینههای مالی گزافی برای آمریکا تمام شده است. عدهای میگفتند که مذاکرات ترامپ با طالبان، با هدف کسب موفقیت سیاست خارجی در آستانه انتخابات انجام شده است و هم اکنون در حال تکمیل این پروژه در ماههای پایانی ریاست جمهوری است. بعضی هم معتقد بودند که هر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه، دیگر علاقهای به هزینه کردن بیش از حد در کشورهای دیگر ندارند. با وجود این دو تحلیل، جنگ در افغانستان برای آمریکاییها خسته کننده به نظر میرسد. جو بایدن برای این نوع مداخلات عبارت «جنگهای بدون پیروزی» را به کار برده بود.
آمریکاییها میخواهند طالبان را در قدرت سهیم کنند تا طالبان را از دست چین خارج کنند اما طالبان از پاکستان و پاکستان از چین حرف شنوی دارد. به همین علت بخشی از آمریکا را در افغانستان زمین گیر کرده بود. حال آمریکا میخواهد از طریق مشارکت قدرت در افغانستان، طالبان را از دست چین دربیاورد. وقتی طالبان با پشتوانه آمریکا به قدرت برگردد، دیگر طالبان و آمریکا روبه روی هم قرار نخواهند گرفت. آن نیرویی که از این به بعد فعال خواهد شد و ممکن است در راستای استراتژی آمریکا تمامیت ارزی چین را تحت تأثیر قرار بدهند و چین را از درون دچار مشکل کند، داعش است. اینکه آیا پیوندی بین داعش و طالبان خواهد بود، بحثی است که باید در یادداشت دیگری دنبال شود. بی شک آمریکا به سمت فعال کردن داعش پیش خواهد رفت. آنچه ما تحت عنوان داعش در افغانستان میشناسیم یک مربع چهارضلعی است: تحریک طالبان پاکستان، جنبش اسلامی ازبکستان، جنبش ترکستان شرقی و طالبان بریده از طالبان به خصوص پس فوت ملاعمر.
با این تعریف قلمرو یک ضلع از داعش سین کیانگ (نام ناحیه خودمختار باختری جمهوری خلق چین) است. به همین دلیل احتمالا آمریکا در گام بعدی خود، برای بیرون آوردن طالبان از دست چین، داعش را برای تأثیرگذاری بر چین تحریک خواهد کرد.
*کارشناس مسائل بین الملل